بخش دوم کتاب تونگران چگونه می اندیشند: از کجا آغاز کنیم؟

اغلب مردم برای کسب درآٰمد بیشتر در پی یافتن پاسخی بر این سوالند که از کجا باید شروع کنند.بعضی افراد با افزایش اندکی بر درآمدشان قانع و راضی اند، اما برخی دیگر در پی کسب ثروت فراوانند. به هر حال جهان لبریز از نعمت و فراوانی است، سهم هر کس از گنجینه ی پر نعمت کاینات، به اعتقاد و بلند پروازی وی بستگی دارد. با وجود این همواره این پرسش مطرح است که از کجا باید آغاز کرد؟

 

›››باور کنید که میتوانید ثروتمند شوید‹‹‹

اگرچه این عبارت ساده و پیش پا افتاده به نظر می آید، اما ارزش تجزیه و تحلیل و ژرف اندیشی را دارد.

متاسفانه جامعه و تفکر قالبی و سنتی آن چنین باور نادرستی رادر اذهان عموم جا انداخته است که ثروت و شوکت و جلال تنها به گروهی خاص تعلق دارد و همه ی مردم را در این عرصه راهی نیست.بارها از اطرافیانتان شنیده اید که کسب ثروت و تمول خواب خیالی بیش نیست و شم باید واقع بین باشید و بیهوده وقت خود را تلف نکنید. به بیانی دیگر، اغلب مردم بر این باورند که ثروت و تمول فراوان در انحصار عده ای قلیل است که از روز ازل گل وجودشان را چنین سرشته اند.حال آنکه محدودیت در کسب موفقیت تمول و کامروایی، تنها ناشی از یک محدودیت ذهنی است. اکنون کتاب را کنار بگذارید، لم بدهید و نه نظام فکری خود بیندیشید و ببینید که چه باورهایی مانع دستیابی شما به ثروت و کامروایی است.بگذارید که موانع ذهنی شما، چون دملهایی چرگی سر باز کند. با مشاهده ی چنین عفونت های ذهنی که مانع دست یابی شم به ثروت تمولند. بی تردید در شگفت خواهید ماند.  باید به خود بقبولانید که شایستگی عالیترین موهبت ها و عطایای زندگی را دارید. چه بسا هر روز فرصت های ارزشمندی را بدست می آورید و یا گاهی سروشی باطنی، اندیشه ای خلاقانه را در ذهن شما زمزمه کند، اما تنها به دلیل باور نداشتن لیاقت توانگری در خود، به این فرصب ها پشت پا میزنید و اندیشه های بکر را در نطفه خفه میکنید.

 

در فصل بعد، درباره هنر تلقین به نفس سخن خواهیم گفت تا بتوانید نیروی اندیشه ی خلاقه را که در کسب ثروت نقش بسزایی دارد شکوفا شود.

 

تردیدی نیست که همه ی ما به طور طبیعی در عرصه های مادی و معنوی توانگریم. کافی است به فراوانی ثروت و زیبایی های اطراف خود چشم بگشاییم و توانایی های خود را باور کنیم.

 در این جا به اصل دیگری اشاره میکنیم که ممکن است حیرت شما را برانگیزد. حقیقت این است که کسب موفقیت به هیج وجه دشوارتر از تجربه ی شکست نیست. یکی از مهمترین دلایل دست نیافتن به آرزوها برنامه ریزی  برای تنگدستی است. در حقیقت، بسیاری از مردم به شکست و ناکامی خو کرده اند. این حالت معمولا از اعتقادات ریشه دار بی ارزش بودن ناشی می شود که در نخستین سالهای کودکی به وجودمیآید و رویدادهای ناگوار زندگی هم به آن قوام و استحکام میبخشند. در نتیجه، شخص، با یک تصور غلط غیر ارادی، زمینه های ناکامی خویش را فراهم می آورد و برای ترک چنین عادتی هم خود را ناتوان می یابد. برای دست یافتن به غنا و تمول باید به طور عمیق در نظام باور های خود تجدید نظر کرده تا آن ها را از زواید نادرست، پاک و تصفیه کنید و به راستی بپذیرید که رسیدن به قله ی موفقیت، هرگز سخت تر از فرو افتادن در دره ی ذلت و ناکامی نیست.  ضمیر ناهشیار ما بین اندیشه های سازنده و خر ب تفائتی قایل نیست و برای متجل یکردن هر کدام نیروی یکسانی را به کار میبرد; به همین دلیل کافی است که ما در برنامه ی ذهنی خود تعییری پدید آوریم. چند لحظه بینیدیشید آیا ناکامیهای شما از رویدادهای گوناگون و پیچیده ای ناشی میشود؟ برای شناخت نقاط ضعف خویش به اوضاع و احوال خود نظری بیفکنید تا عواملی را که موجب شکست و ناکامی شما میشوند. بشناسید. آیا فرصت های طلایی را به سادگی ازذست می دهید؟  آیا از نشست و برخاست با فراد بلند پرواز و موفقی که مستوانند شما را در بالا رفتن از نردبان ترقی حمایت کنند، طفره میروید، آیا بررسی هرگونه طرح ارزنده ای را بیهوده میپندارند و با سیری قهقرایی خود را شکست میدهید. باید بپذیرید که ایجادزمینه ی شکست و ناکامی برای ذهن ناهشیار امر عادی است;زیرا به ماهیت برنامه ای که در اختیارش گذاشته میشود توجهی ندارد. در فصر بعد نقش مهم ذهن ناهشیار را در کسب موفقیت تجزیه و تحلیل خواهیم کرد; پیش از ان لازم میدانیم که چند مورد متداول از برنامه ریزی برای تنگدستی  را مطرح کرده و باور ها و بهانه هایی را که به طور معمول، ریز این برنامه را تشکین میدهند بشاناسانیم تا از این طریق موانعی را که با اقتدار تمام شما را از دستیابی به ثروت وتنعم باز می دارند، بشناسید.

                                                     زندگی هم زندگی های قدیم

 

ا کنون بارها به این بهانه ی کهنه و فرسوده رو به رو بوده اید. برخی از افراد صرفا میکوشند تا با چنین بهانه هایی، تنبلی و بطالت خود را توجیه کنند. آنان فقر وفلاکت را اجتناب ناپذیر میشمرند; اما تحولات عصر حاضر، پوچ و میان تهی بودن چنین استدلالی را پی در پی ثابت میکند. تنها در آمریکا، هر روز چهل نفر و هر سال نزدیک به پانزده هزار نفر به جرگه ی میلیونها میپیوندند. البته این ارقام در اروپا چنین افزایشی را نشان نمیدهد; اما به هر حال چشمگیر و قابل توجه است. لحظه ای به این حقیقت بیندیشید که اگر سالی پانزده هزار نفر در آمریکا میلیونر شوند، چه تعدادی در همین مدت بین دویست و پنجاه هزار تا یک میلیون دلار سود میبرند. با وجود این، عده ای معتقدند که با توجه به تورم، بی کاری و رقابت در بازارهای جهانی، قدم گذاردن به وادی توانگران کاری بس دشوار است. در سال 1950، نودسه هزر شرکت کوچک و بزرگ در آمریکا به وجود آمد و در سال 1984 این رقم به مرز ششصد هزار رسید.طبیعی است که چنین شرکت هایی برای سرمایه گذاران درآمدی سرشار و برای آحاد مردم عادی مشاغل فراوانی را به همراه دارند.

 

همه ی افراد موفق پیش ار دستیابی به ثروت و شوکت این بهانه را که همه چیز در چهل، پنجاه سال گذشته راحت و سهل الوصول بوده و به عبارت بهتر″ زندگی هم زندگی های گذشته ″را شنیده و به آن  کوچکترین اعتنایی نکرده اند. آنان هرگز اجازه نمیدهند که چنین پندار های ناصوابی کانون تابناک ذهنشان را تیره و آشفته کند.

درفصل های دیگر این کتاب به چنین واقعیتی پی خواهیم برد که توانایی های انسان برای کسب موفقیت به شرایط دنیای درون بیش از اوضاع واحوال جهان برون متکی است. به علاوه، تحول شگرف تکنولوژی در عصر حاضر موجب شده است که انسان در راه کسب ثروت گاهی یک شبه ره صد ساله را بپیماید . برای مثال، شرکت اپل موفق شد ظرف هفت سال سرمایه اش را به یک میلیون و هفتصد هزار دلار افزایش دهد و این در شرایطی بود که پل جابزـ  یکی از شرکای اصلی آن ـ فقط بیست ساله بود. این حقیقت به تنهایی بر این تصور میان تهی که همه چیز در گذشته آسان و راحت بود خط بطلان بکشد.

 

 

 

جوانم و بی تجربه

 

یک ضرب المثل قدیمی میگوید: ″ جوانی که هدف مشخصی داشته باشد، حاصل تلاش خود را خیلی زود برداشت میکند″  همان طور که گفتیم پل جابز، قبل از 30 سالگی به ثروت و مکنت فراوانی دست یافت. استیون اسپیلبرگ، کارگردان برجسته ی فیلم های آرواره های کوسه و ئی تی  در سی و پنج سالگی میلیاردر شد. بسیارند کسانی که در عنفوان جوانی به ثروت کلانی دست میابند. این گروه اگر چه از تجربه ی کافی بی بهره اند; اما به اهرمهای جسارت، بی باکی ، ابتکار و نیروی اندیشه ی خلاقه مجهزند. به عکس کمبود تجربه ، کسان دیگر را وادار به پس نشنینی میکند.

این دور باطل برای اغلب ما اشناست که برای تجربه اندوزی به یک شغل نیازمندیم و در عین حال، برای دستیابی به یک حرفه محتاج تجربه ایم. البته کار فرمایان به بطلان این دور واقف نیستند، با وجود این بسیاری ار آنها به جوانان متقاضی کار، اعتماد کرده و باهه آنان میدان عمل میدهند. شرکت های زیادی نیز هستند که آموزش کاکنانشان را خود به عهده میگیرند و از این رو به فقدان تجربه اهمیتی نمیدهند.آیا شما هم از آن دسته اید که شروع شغل دلخواهشان را مستلزم کسب تجربه ی فراوان میدانند؟ اگر چنین است، شرح حال مردان بزرگ را مرور کنید تا دریابید که اغلب آنها در آغاز از تجربه ی کافی برخوردار نبوده اند.

 

 

دیگر از ما گذشته

 

آیا میدانید که ری کراک بنیانگذار رستوران های زنجیره ای مک دونالد، در پنجاه و پنج سالگی نخستین گام را به سوی ثروت تنعم برداشت. در حقیقت ، اگر او به خاطر سن و سال زیاد، از تلاش دست میکشید، هرگز به ثروتمند ترن و موفق ترین مردان جهان نمیپیوست . شرح حال وی که در بخش دیگر کتاب آمده است، مدرک مستدلی بر این مدعاست که در هر سنی میتوان متفاوت و ممتاز بود. متاسفانه، برخی از این افراد. حتی گروهی از جوانان بر این باورند که برای ورود به دنیای ثروتمندان خیلی دیر است. انان فرصتها را از دست رفته میپندارند و امیدی به فردای روشن خود ندارند.

 

اما همان طور که به ثمر رسیدن بذر در دل خاک به وقت کافی نیاز دارد، به ثمر نشستن بذر های موفقیت و عظمت در کشتزارهای ذهن و دل محتاج گذشت زمان است . ری کراک در شرح حال خود مینویسد:

مردم در شگفتی مانده اند که چگونه من کارم را در مک دونالد از پنجاه سالگی آغاز کردم و چه شد که یک شبه ره صد ساله رفتم ؟ پاسخ این است که اگر چه یک شبه به موفقیت دست یافتم; اما همین شب، سی سال به درازا کشید.

ماگس گانتر در کتاب خود زیر عنوان″ چگونه آنها خیلی خیلی ثروتمند شدند.″  به نکات جالبی در باره ی رابطه ی موفقیت و سن اشاره میکند:

از قراین و شواهد پیداست که نهال موفقیت مردان بزرگ دیر بارور میشود. در حقیقت، زمینه های موفقیت، در سالهای درس و مدرسه شکل میگیرد. از این رو، احتمال دارد که مردان بسیار موفق . در دوران کودکی از تنبل ترین شاگردان کلاس باشند، اما در سومین دهه ی عمر خویش، یعنی در بیست تا سی سالگی. ناگهان ویژگی های بارز خود آشکار کنند. برخی دیگر، چنین خصوصیابی را در چهارمین دهه ی عمر خویش بروز میدهند.

 

زندگی نامه ی ری کراک، به روشنی این حقیقت را آشکار میکند که در مسیر موفقیت شانس را تصادف نقشی ندارد. بلکه پیروزی حاصل از تلاش بی وقفه، عزم راسخ و غلبه بر شکست های پی در پی است.

اغلب توانگران، نامرادیها وناکامیهای گذشته را به فراموشی میسپرند و این خود به این باور کاذب دامن میزند که ستارگان کامیابی وتنعم یک شبه در آسمان زندگی آنها درخشیده اند.

 

ماکس گانتر در کتابش بر این واقعیت تاکید دارد که موفقیت نه تنها ممکن است دیر متجلی شود، بلکه چه بسا علامت یا نشانه ای هم که از ظهور آن در آینده خبر دهد وجود نداشته باشد. در حقیقت بذرهای موفقیت بدون آنکه حس شوند، در خفا رشد میکنند و پس از مدتی، ناگهان سر از کشتزار های عمل در میآورند و به ثمر مینشینند.

 

ناپلئون هیل در بررسی وسیعی از زندگی هزاران ثروتمند به این نتیجه رسیده است که بیشتر آنان  پس از چهل سالگی به ثروت و دارایی کلان دست یافته اند. بنا بر این اگر هنوز به عرصه ی ثروت و شوکت قدم ننهاده اید، مایوس و دلسرد نشوید. چه بسا در آینده ای نزدیک از تلاش روزهای گذشته بهره ور شوید. شاید ابن سوال مطرح شود که پس از گذشت دوران جوانی، چه بسا کهولت یا بیماری، موانعی را سر راه موفقیت پدید می آورند.

 

اگر به خاطر زنگی را کراک مراجعخ کنید، درخواهید یافت که وی پس از در آغوش کشیدن شاهد موفقیت، سخت بیمار شد، اما چون به ابزار های اصلی کامیابی ، یعنی عزم راسخ و اشتیاق سوزان مجهز بود، هرگز از هدف خود دلسرد ونومید نشد.

 

وقتی در سال 1954، در آن روز سرنوشت ساز به شیکاگو باز میگشتم، قراردادی را درکیفم داشتم که چند ساعت قبل با برادران مک دونالد بسته بودم. بیمار بودم و احساس سربازی را داشتم که پس از یک رشته مبارزه ی طولانی، مصدوم و مجروح به وطن باز میگردد، شور و اشتیاق، لحظه ای راحتم نمیگذاشت و مانع آن بود که دمی از خواسته ی خویش غافل شوم، پنجاه سال از عمرم میگذشت و به دیابت و ورم مفاصل دچار بودم. مدتها پیش نیز در یک عمل جراحی کیسه صفرا و بخش عمده ی تیرویید خود را از دست داده بودم .

 

بنا براین قبل از آنکه به خود بقبولانید که برای موفقیت دیر شده است و یک بیماری سخت میتواند موانعی را در مسید موفقیت پدید آورد، بار دیگر چند خط بالا را از نظر بگذرانید. ری کراک تا سن هفتاد و پنج سالگی  که از دنیا رفت،آنی دست از کار و تلاش برنداشت.

 

کار هرگز کسی را از پای درنیاورده  است. اما بطالت و سستی انسان را فرسوده و ناتوان میکند. بی جهت نیست که بازنشستگان بی برنامه و از کار افتاده هایی که به کمترین تلاشی دست نمیزنند، خیلی زودتر از شاغلان میمیرند. بسیارند مردان و زنانی که در کهنسالی، باآغاز دومین و یا حتی سومین  حرفه ی خویش  در زندگی به اوج موفقیت میرسند. پس از این باور نادرست را که دوره ی کار وتلاش سپری شده و فرصت ها از دست رفته بدون توفیق خواهید گذرانیدو پیری و کهنسالی را نباید عامیلی برای محدودیت کار و تلاش تلقی کرد.بنا براین هر روز از زندگی را، نخستین روز از بقیه ی عمر خود به حساب آورید. با  چنین نگرشی، سالهای سپری شده در کانون توجه شما قرار نخواهد گرفت و ناکامی های گذشته اقتدار خویش را از دست خواهند داد.

 

توانگران چگونه می اندیشند..شروع کتاب ..

میلیونر های خود ساخته

 

ثروتمندان دو گروهند: نخست افرادی که ثروت را به ارث برده اند، از بدو تولد با قاشق های نقره غذا خورده اند. این گروه بدون اینکه خود از کوره ی حوادث بیرون آمده باشند، کسب و کار از پیش رونق یافته ای را آغاز میکنند و از ثمرات کار و تلاش پدران و نیاکان خود بهره میبرند.

اگر چه این گروه از توانگران از ثروت خود بهره ی کافی میبرند، اما طبیعی است که ورود به صحنه ی زندگی با جیب هایی انباشه از میلیون ها دلار، کار بسیار آسانی است  که تنها برای کامیاب شدن به چند اندرز نا قابل نیاز دارند.

گروه دوم ـ که این کتاب به آنها می پردازد ـ به خلاف گروه اول،  نیکبختی خود را به هیچ وجه مرهون اصل ونسب خویش نیسند. شرایط  زندگی اغلب ما با اوضاع و احوال زندگی آنان کاملا یکسان است از این نظر امتیازی نسبت به ما ندارند و مطالعه ی شرح زندگی انها در این کتاب هر گونه شک و شبهه ای را در این زمینه بر طرف میکند. این توانگران نه تنها دوران کودکی خود را مانند سایر مردم طی  کرده اند. بسیاری از آنان در محیط مدرسه به خشک مغزی و کودنی زبانزد بوده اند، باوجود این هر یک از آنها در یک لحظه ی بحرانی وتعیین کننده در زندگی تصمیم گرفته اند که عنان سرنوشت خود را خود به دست گیرند و با به کار بستن  پندی از یک دوست، با پیامی از یک کتاب و یا نیروی اندیشه ی خلاقه خویش به تونگری و کامروایی دست یابند.

سقراط این فیلسوف بزرگ همواره از ضعف سرشت و طبیعت خویش مینالید ;اما این مرد بزرگ براین حقیقت واقف شد که انسان موجودی انعطاف پذیر است .به طور کلی آدمی توان آن را دارد که اوضاع و احوال زندگی خود را بهبود ببخشد، مال ودارایی بیشتری کسب کند و در هر لحظه از عمر خویش گامی به سوی ترقی و تعالی بردارد. بنابراین بدون توجه به سالهای گذشته ی عمر و چگونگی  اوضاع و احوال ، میتوانید نیروهاب باطنی نهفته در ذات و ضمیر خود را شکوفا کرده و به وادی توانگران قدم بگذارید.این کتاب به بیان رازی میپردازد که شما را یاری کند نادی زندگی به همان نقطه تحولی دست یابید که هفت مرد بزرگ معرفی شده در این کتاب پیشاپیش تجربه کرده اند. ما این مردان خود ساخته را در زمینه های گوناگون فعالیت ودر مجموعه ای بسار وسیع و متنوع برگزیدیم، تا شما به سهولت این حقیقت را دریابید که در هر زمینه ای میتون به پیروزی رسید. البته ، یافتن هفت فرد که بتوانند معرف موفقیت در مشاغل گوناگون باشند، کاری غیر ممکن به نظر میرسید. با این وجود، خصوصیات و اصولی را که قهرمانان این کتاب پیشه کرده اند ، میتوان در تمام اقدامات متهورانه به کار برد. هدف ما در این کتاب یاری شماست تا همان اصول و خصوصیات را به کار بسته و به موفقیت های مشابهی دست یابید. همان طور که خواهید دید ، نگار خانه ی ما حاوی تصاویر افراد موفقی است که با نامشان چون وسایل خانه ی خود آشنایید. این مردان عبارتند از : هنری فورد، کنراد هیلتون، توماس واتسون، ری کراک، سوئی چیرو هوندا، والت دیسنی و استیون اسپیلبرگ.

 

 

قلمرو ثروت توانگران

 

ثروت مردانی که ما در این کتاب به تجزیه و تحلیل زندگی آنان میپردازیم باور نکردنی است و آگاهی دقیق بر میزان ثروتشان کاری غیر ممکن است ، زیرا بهای سهام بی حد و حصرشان پیوسته در حال نوسان است . به علاوه بیشتر تونگران به دلایل مال ی از فاش کردن جزیبات امپراطوری هایی که برای خود ساخته اند، اکراه دارند. بسیاری از آنان برای زندگی خصوصی خود ارزش بسیاری قایلند و از در میان گذاشتن همه چیز خود با دیگران میگریزند.اما به رغم تلاش آنان برای مخفی کردن میزان ثروت خود، ما میدانیم که ثروت هنگفتی دارند .البته مردان ثروتمند گمنامی هم هستند که اغلب تصور میشود زندگی نامه ی جالبی ندارند، از جمله اعیان و اشراف اوپک که در آمد روزانه ی آنها بالغ بر میلیون ها دلار است.

زندگی هفت مردی که سرگذشتشان را در این کتاب میخوانید چنین واقعیتی را ثابت میکند که میتوان در سایه ی سخت کوشی و عزم راسخ، از فقر و تنگدستی و زندگی یکنواخت و کسالت آور به مال و دارایی و موفقیت و نیک بختی دست یافت. اگر چه بیشتر قهرمانان این کتاب غربی اند، اما راز موفقیت آنان  تنها به آن سرزمین ها محدود نمیشود و در تمام نقاط دنیا قابل استفاده است . به بیانی دیگر، اگر زندگی ثروتمندان سایر نقاط گیتی را مرور کنیم، بدون تردید به نتایج مشابهی دست میابیم. نتیجه همه تحقیقات نشان میدهد که اصول موفقیت در سراسر گیتی یکسان است. مردان موفقی که در این کتاب مورد نظرند، به ندرت درباره ی پول و ثروت انبوهشان سخن به میان می آورند، در عین حال همواره به اصولی می اندیشند که شالوده ی موفقیت خویش را برآن نهاده اند. بسیاری از انان تجربیات خود را به صورت رساله ای نوشته اند و آنرا چون وصیت نامه ای در اختیار همگان قرار داده اند. برخی دیگر اگرچه در باره ی خود چیزی ننوشته اند، اما در مصاحبه هایی که با انان شده پرده از روی اطلاعات گرانبهایی برداشته اند. برخی نیز به اطرافیان خود فرصت هایی داده اند تا فلسفه ی موفقیت آنها را بیاموزند. اما به طور کلی توانگران از شرح و بسط اصول موفقیت خویش واهمه دارند. برای مثال روزی دانشجویی از روی کنجکاوی از ژوزف کندی، پدر جان کندی از راز ثروت اندوهش پرسید، او با اکراه چنین پاسخ داد که دلیل  ثروتمند بودنش داشتن پول زیاد است. با اینکه دارایی کندی بالغ بر سیصد و شصت میلیون دلار بود، همواره در باره ی این پرسش که چگونه چنین ثروت هنگفتی به دست آورده است ، لب از سخن فرو میبست. خوشبختانه هیچ کدام از ثروتمندان این کتاب تا این حد راز دار نبوده اند و همواره از اینکه اصول موفقیت خود را در اختیار دیگران قرار دهند استقبال کرده اند.

 

                                                     نقش این کتاب

یک ضرب المثل چینی میگوید، سفری هزار فرسنگی با یک قدم آغاز میشود. خواندن این کتاب نخستین قدم به سوی توانگری است .اصول مندرج در این کتاب همان مطالبی است که سالها به دنبالش بوده اید. راستی چرا همه به ثروت و تمول و کامروایی نمیرسند؟ پاسخ این است که همه آمادگی آن را ندارند که مشقات و مرارت های ثروتمند شدن را به جان و دل بخرند. به بیانی دیگر، فردی که خواهان کسب شوکت و جلال و ثروت است ، باید از خوشی ها و لذایذ بسیاردر زندگی چشم بپوشد و سختی ها و مرارت های فراوانی را تحمل کند و این کتاب شما را یاری خواهد کرد که با توجه به امکاناتی که در اختیار دارید، اهدافتان را تعیین و سپس به سوی آنها به سر میبرند تا از این طریق رفاه بیشتری را برای خود و خانواده شان فراهم آورده، اتومبیل خود را عوض کرده و برخی لوازم لوکس خانگی را بخرند و به سیر و سفر بپردازند .این کتاب راه افزایش درآمد و در نتیجه رسیدن به چنین نتایجی را به شما می آموزد.

 

به احتمال زیاد، شما نیز مانند هزاران نفر دیگر از کار خود ناراضی هستید و نیز شاید بیکارید، این کتاب به شما کمک میکند که به رغم رکود و کسادی بازار کار ، بدون توچه به این که در کدام جامعه زندگی میکنید، طرز تفکرتان چیست و به کدام نژاد و قوم تعلق دارید، زودتر از حد تصور، شغل دلخواه خود را بدست آورید.

 

بسیاری از دوستان و اطرافیان بر این باورند که نمیتوانید به همه ی اهداف و آرزو های خود دست یابید،  اما مطالب پر بار این کتاب این باور را در شما پدید می آورد که میتوانید کار و حرفه ی دلخواه خود را به دست بیاورید، چرا که زندگی اساسا سر شار از نعمت و ثروت و فراوانی است و رسیدن به خواسته ها نه تنها حق طبیعی شما بلکه وظیفه ای است که به عهده دارید.

 

 

آیا شما هم آرزوی پیوستن به جمع اغنیا و ثروتمندان و دولتمندان را دارید؟ چه عیبی دارد؟ چنین هدفی هم مشروع و هم امکان پذیراست. جمع توانگران با دیوار های بلند و قلعه های محکم و پولادین محافظت نمیشود، برای پیوستن به آنها باید توان تحمل رنج و سختی را داشته باشید و توانایی های خود را بشناسید وباور کنید سپس به آنها میدان عمل بدهید. همه ساله در اروپا و آمریکا، درآمد هزاران نفر از مرز یک میلیون دلار میگذرد. این کتاب به شما یاری خواهد رسانید که خیلی زودتر از انچه تصورش را دارید دروازه ی ثروت و نعمت را به روی خود بگشایید و به جمع توانگران بپیوندید . چه بسا شما هم در سودای افزایش حقوق یا ارتقا به مقامی هستید که استحقاقش را دارید و این در حال یاست که برخی از همکارانتان با اینکه از دانش و استعداد کمتری برخوردارند و جدیت کمتری از خود نشان میدهند، نردبان ترقی را یکی پس از دیگری میپیمایند و پاداشهایی سخاوتمندانه میگیرند. اصول مندج در این کتاب به شما می آموزد که چگونه با تکیه بر اصول ارتباطات، آنچه را که سزاوارش هستید، بدست آورید.

 

اگرد در کسب و کار خود موفقید اما میل دارید به حرفه ی خویش رونق بیشتری بخشید از تدابیر این کتاب بهره خواهید برد.البته به طور یقیین برخی از این اصول راز پیش به کار گرفته اید. در عین حال، فرمول های موجود در این کتاب به شما امکان خواهد داد که در مسید موفقیت به سرعت خود بیفزایید.

با مطالعه این کتاب و پی گیری رهنمود های ان، نه تنها از تجارب هفت تن از موفق ترین مردان جهان آگاه میشوید، بلکه چنان انسی با آنان خواهید گرفت، که در برابر کوچکترین مانع با آنان به مشورت خواهید پرسید که″هوندا″ در چنین شرایطی چه میکرد؟ یا

″ استیون اسپیلبرگ ″با این مسله چگونه رو به رو میشد؟ ضرب المثلی معروف میگوید: (مردی که بر شانه ی غول بنشیند دیدگاهی پردامنه تر از غول خواهد داشت).

 

توصیه ی قهرمانان این کتاب شما را با افق های تازه تری آشنا خواهد کرد و صحنه وسیعتری از زندگی را در پیش روی شما خواهد گسترد. ارشمیدس برای تاکید بر اهمیت حمایت و پشتیبانی باکنایه از نقش هرم در جابه جایی اجسام میگوید:

″اگر اهرمی قوی و تکیه گاهی محکم به من بدهید، کره ی زمین را از جا خواهم کند.″

همه ما برای کسب موفقیت، ثروت و هر چیز نیکوی دیگر نیاز به حمایت و پشتیبانی داریم. متاسفانه شمار اندکی به مفهموم این اصل وافقند. به هر تقدیر شما به هنگام مطالعه ی این کتاب خود را تنها حس نمیکنید، چرا که هفت تن از موفقترین و ثروتمندترین مردان جهان در مسیر کامیابی همگام و همدوش شما خواهند بود تا هرکدام به اقتضای نیاز به یاریتان بشتابند. چنان که حس کنید قادرید (کوه های طلا) را از جا برکنید.

 

اصول توانگری

قبل از خواندن اولین فصل این کتاب، یادآوری نکاتی را ضروری میدانم. نخست اینکه  کتاب حاضر انباشته از توصیه های خرد و کلان طلایه داران موفقیت است، اندرزهایی  که هر کدام برای راه اندازی یک کار بزرگ و توسعه ی آن میتوانند مفید و سودمند واقع شوند.در عین حال، مفهومش چنین نیست که به ناگاه کار کنونی خود را رها کنید و به دنبال راه اندازی کار و کسب دلخواه خود باشید .متاسفانه، هر کاری که از هرکسی ساخته نیست.به بیانی دیگر، پابه گذاری یک حرفه ی مستقل و مشخص قبل از هر چیز چهار چوب ذهنی خاص، اشتیاق سوزان و اعتماد به نفس فراوان میطلبد و اگر چنین شور و کششی را در خود سراغ دارید به شما تبریک میگوییم، چرا که ابزار اصلی پایه گذاری یک حرفه ی بزرگ و مستقل پیشاپیش در اختیار شماست. این کتاب تنها انباشت مال و دارایی را توصیه نمیکند بلکه ایجاد سیستمی اساسی برای امنیت مالی در سراسر زندگی را هدف قرار میدهد. نظر به این که تمام فصل های این کتاب چون زنجیره ای با هم ارتباط دارند. توصیه میشود که برای مفید واقع شدن نکات ارزنده اش مطالب آن را مو به مو بخوانید و چیزی را از نظر نیندازید. پس از یک بار خواندن، ضرورت دارد که بار دیگر کتاب را مرور کنید و زیر نکات مهم و کلیدی وهمچنین مطالب متناسب با اوضاع و احوال خودتان، خط بکشید تا اگر در آینده به مانعی برخوردید، یا در تصمیم گیری دچار تزلزل خاطر شدید، دست نیاز به سویشان دراز کنید.

 

پیش از آغاز مطالعه، ذکر نکته ای دیگر را ضروری میدانم. بعضی از توصیه های این کتاب را به سبب تازگ ی و بکر بودنشان د کانون توجه خود قرار خواهید داد، برخی دیگر را که بارها شنیده و خوانده اید ممکن است ساده و پیش پا افتاده بنگارید. هشیار باشید که سادگی آنها از اهمیتشان نکاهد.

قهرمانان این کتاب، اصول کامیابیهای خود را اعم از معمولی و پیش پا افتاده یا اصولی که خود کشف کرده بودند همواره در نظر داشتند و دمی از تاکید برآنها غافل نمیشدند. در حقیقت وفاداری آنان به این اصول رعایت جوانب آنها بود که موقعیتشان را تضمین کرد. اگر شما برآنید که وضع مالی خود را سر و سامان دهید،باید اوقاتی را به تحلیل این نکات اختصاص دهید و سپس آنها را مو به مو اجرا کنید. اگر شما در زمره ی  کسانی باشید که چنین اصولی را پیش از این نیز به کار بسته اید و این نکات در بخشی از زندگی و عادات حرفه ای شما دخیل بوده اند، بهترین شرایط ذهنی را برای خواندن این کتاب و بهره بردن از آن در اختیار دارید.